خسته شدم...

ساخت وبلاگ

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم

خیلی سخته........
ما را در سایت خیلی سخته..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtarkochehayzndegi بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 5:20